اقتصاددانان و کارآفرینان خبرساز سال 98
به گزارش نقطه سر خط، روزنامه سازندگی: در سالی که بحران های زیادی بر سر اقتصاد ایران خراب شد، در دورانی که رها کردن هر کسب و کاری بیش از حفظ آن سود به همراه دارد، تعداد محدودی دشواری های بسیار را تحمل کردند. در میان همین بازماندگان، کدام شان کسب وکاری سخت تر از دیگران داشتند؟ نگاهی داشتیم به اقتصاددانان و کارآفرینان خبرساز سال 98.
1. هایده شیرزادی - کارآفرینی که خسته نمی گردد
در سالی که بحران های زیادی بر سر اقتصاد ایران خراب شد، در دورانی که رها کردن هر کسب و کاری بیش از حفظ آن سود به همراه دارد، تعداد محدودی دشواری های بسیار را تحمل کردند. در میان همین بازماندگان، کدام شان کسب وکاری سخت تر از دیگران داشتند؟ در میان آن هایی که زندگی و زمانه سختی داشتند، کدام شان با مسائل ناشی از تبعیض جنسیتی هم روبرو بودند؟ روایت زیادی در خصوص مافیای پیچیده زباله در ایران وجود دارد. از سازماندهی مشکوک کارگران افغانی و فرزندان شان در حاشیه تهران با افرادی که میلیارد ها تومان رشوه می دهند که انحصار در دست شان باقی بماند.
بازیافت زباله به اندازه خودش پر از حاشیه های کثیف است ولی در همین فضای پیچیده و هراس انگیز، یک زن به عنوان اولین کارآفرین بازیافت زباله ناگهان به چهره تبدیل شد. هایده شیرزادی متولد سال 37 است. در یک خانواده نسبتاً فقیر در شهر گیلانغرب استان کرمانشاه. فرزند هشتم این خانواده تنها فرد از این جمع بود که درس خواند. بعد ها آن قدر پیشرفت کرد که از کرمانشاه راهی آلمان شد. مدرک مهندسی کشاورزی گرفت و رد همان جا ازدواج هم کرد. چند سال بعد به ایران بازگشت تا کاری را در منطقه خودش راه بیندازد.
طرحی برای راه اندازی مرکز بازیافت در کرمانشاه نوشت و برای شهردار فرستاد و به سرعت هم پذیرفته شد. موضوع را با همسرش در میان گذاشت و از او به صورت غیرمستقیم خواست که برای زندگی به ایران بیاید. یک روز به او گفتم یکی از ما دوتا باید از کارش دست بکشد، گفت که من از کارم دست می کشم، چون در آلمان خیلی ها هستند که بتوانند کار من را انجام دهند، اما کار و هدف تو که برایش خیلی زحمت کشیده ای، باارزش تر و مهم تر است. سال 1380 کارش کلید خورد: این کار اصلاً آسان نبود. یادم هست فقط برای اینکه یک وام بگیرم مجبور شدم در مدت 6 ماه 81 بار از کرمانشاه به تهران سفر کنم. هایده شیرزادی شهرت زیادی ندارد. در سایه به کسب وکاری سخت مشغول است و اشتغال و سلامت برای شهرش آفریده است.
2. علی اصغر سعیدی - خاطرات و مخاطرات
احتمالاً هیچ کس در ایران به اندازه دکتر علی اصغر سعیدی دل در گرو تاریخ صنعت ندارد. او طی یک دهه گذشته به راوی اصلی تاریخ صنایع ایران تبدیل شده است و بسیاری از نام های پرآوازه اقتصاد کشور، شهرت شان را مدیون کوشش های صادقانه او هستند. اشتغال ذهنی و فکری اصلی سعیدی، دانشگاه و تدریس است و نوشتن کتاب های تاریخی، دلمشغولی ثانویه اوست که گاهی به هدف اصلی اش هم تبدیل می گردد.
سعیدی در سال 97 و 98 با کتاب های پیکان سرنوشت ما و زندگینامه خاندان خسروشاهی با زهم به صدر کتاب های پرفروش مالی بازگشت. جنس تاریخ پژوهشی سعیدی منصفانه و برآمده از مطالعات گسترده ای است که انجام می دهد. در کتاب های سعیدی، قلم به سمت درشت نمایی شخصیت ها نمی رود ولی علاقه نویسنده به سوژه نیز پنهان نمی ماند. سعیدی اهل نوشتن سفارشی نیست. او در تاریخ صنعت ایران جست وجو می نماید و سوژه اش را می یابد. او نمادی از استقلال و علاقه است.
3. علی اکبر رفوگران - همواره زنده
از جمله شخصیت های شگفت آور اقتصاد ایران، علی اکبر رفوگران است. او در دهه 50 با تأسیس کارخانه اتوماتیک بیک در ایران هم شناخته شد و هم اینکه جهت جدیدی را پیش روی مردم قرار داد. چندین نسل با محصولات رفوگران زندگی نموده اند و اتوماتیک بیک از خط فراوری کارخانه به فرهنگ عامه آمد. پس از انقلاب چند سالی مجبور شد به جبر زمانه گوشه گیری کند.
وقتی در اوایل دهه هفتاد باز هم کسب و کارش را جدی گرفت، نهاد های امنیتی روی سرش خراب شدند و کارش را به دادگاه کشیدند و البته با دخالت دفتر رهبری، رفوگران از این بحران خلاص شد. باز هم مدتی به حاشیه رفت و خانه نشین شد تا اینکه در دهه هشتاد با عطر بیک طلوع دوباره ای را تجربه کرد. یک دهه خبری از او نبود ولی باز هم با دریافت نشان امین الضرب از اتاق بازرگانی تهران سر زبان ها افتاد. باز هم چند مدتی در سکوت باقی مانده تا اینکه مؤسسه اوج، مستند خوش ساخت اتوماتیک را در خصوص او فراوری کرد. رفوگران به اختتامیه جشنواره سینما حقیقت آمد و باز هم درخشید.
4. داوود عابدی آملی - تاژ بمان
پیرمرد نزدیک 90 سال سن دارد ولی هر روز صبح رأس ساعت 7 در دفتر کارش در غرب تهران حاضر است. داوود عابدی آملی یکی از ماندگارترین نام های تاریخ صنایع شوینده ایران است و حتی اهالی حرفه ای این صنعت از او به عنوان پدر صنایع شوینده یاد می نمایند. عابدی آملی خالق برند تاژ است. اما عابدی آملی تنها برای خلق برند تاژ اهمیت یافته است؟ اهمیت عابدی آملی تغییر جهت در زندگی اش است.
او کارمند عالی رتبه در یک کارخانه صنعتی بود. می توانست همین جهت را تا انتها عمر ادامه دهد ولی ریسک عظیمی را پذیرفت و مقامش را از کارمندی به کارآفرینی ارتقا داد. داوود عابدی آملی تا به امروز تقریباً تمام افتخارات در اقتصاد ایران از دریافت نشان ها و لوح های مربوط به صادرنمایندگان و فراورینمایندگان نمونه را از دست رؤسای جمهور مختلف دریافت نموده است. او برای اقتصاد ایران، اشتغال و صنعت آفریده و در دسته پیروز ترین هاست.
5. مهدی خان محمدی - سحرخیز باشید
احتمالاً یکی از نام های پر راز و جذاب در اقتصاد ایران نان سحر است. مهدی خان محمدی خالق این برند معتبر است ولی نام سحر را از کجا آورده است؟ چند دهه قبل کار او توزیع نان با موتور در میان پادگان ها، ادارات و رستوران های کشور بود. برای اینکه به موقع به محل توزیع برسد، باید قبل از طلوع خورشید از خانه بیرون می زده. می گوید یک روز قبل از طلوع نزدیک یک پادگان بوده، وقتی نان را تحویل می دهد، مسئول اداری پادگان می گوید باید فاکتور یا یک دست نوشته به او بدهد که در ازای دریافت این پول، نان ها را تحویل داده است.
او فاکتور را می نویسد و مسئول اداری به او ایراد می گیرد چرا اسم هیچ شرکت یا فروشگاهی بالای فاکتور نیست. خورشید در آستانه طلوع بود و خان محمدی وقتی می بیند هوا کم کم در آستانه روشنایی است، می گوید بنویس فروشگاه نان سحر. این شروع خلق یک برند ماندگار است. خان محمدی در کودکی چوپانی هم نموده و حالا در انتها دهه 90 از نانوایی به عظیم ترین کارخانه نان صنعتی ایران رسیده است.
6. میلاد منشی پور - ایستادن
میلاد منشی پور یکی از موسسان شرکت تپ سی از جمله نخبگان دانشگاه شریف است که می توانست سال ها قبل ایران را به مقصد کشوری اروپایی یا آمریکا ترک کند. اما او باقی ماند و اشتغال آفرید. تپ سی و اسنپ دو حاکم اصلی بازار حمل و نقل کشور به شمار می آیند. منشی پور پیروز شده یکی از مهم ترین تاکسی اینترنتی های ایران را بدون حاشیه اداره کند. او استاد جنگیدن است.
زمانی که سقف تراکنش های بانکی محدود شده بود، راهی بانک مرکزی شد و به هر زحمتی بود به رئیس کل دسترسی پیدا کرد و از او خواست برای کسب وکار های استارت آپی این محدودیت را لغو نمایند. گفته می گردد اسنپ و تپ سی روزانه بیش از 2 میلیارد تومان تراکنش بانکی دارند و بنابراین محدودیت برای آن ها نه تنها خطرناک که وحشتناک است. منشی پور آموخته شرایط سخت است. او اتومبیل شخصی ندارد و ترددش با تپ سی انجام می گردد و می گوید با این روش بیشتر می تواند از نقاط ضعف کارش آگاه گردد.
7. برادران نوربخش - در برابر باد
سنت برند های برآمده از روابط خانوادگی در اقتصاد ایران اتفاق جدیدی نیست. برادران خیامی با ایران ناسیونال، برادران محمدی با دی جی کالا، برادران شکوری با فیلیمو و تعداد دیگری از برادران در اقتصاد ایران برند های معتبری را شکل داده اند. اما برادران نوربخش متفاوت از دیگران هستند. آن ها مجموعه دامداران را تأسیس نموده اند. گفته می گردد در دسته اولین نمونه های دامداری صنعتی در ایران به شمار می آیند.
آن هم در دوره ای که بر سر واردات گاو شیرده در کشور دعوا هایی در سطح شورای اقتصاد رخ می داده است. کارخانه صنعتی دامداران محصول کوشش های این دو برادر طی سه دهه گذشته است، اما هر دو برادر نه تن ها در عرصه مالی که در فضای اجتماعی هم شهرتی قابل تقدیر برای خود دارند و با کار های خیریه، چهره هایی مؤثر در فضای اجتماعی شده اند. برادران نوربخش طی سال 98 روز های سختی را پشت سر گذاشتند که سرآمد آن ها دخالت های وسیع دولت در کسب وکارشان و درگیری ها مدام با سازمان تعزیرات حکومتی بود.
8. محمد طبیبیان - نویسنده مجازی
احتمالاً در میان اقتصاددانان قدیمی کشور تنها محمد طبیبیان است که خودش را با تکنولوژی های روز همراه نموده است. طبیبیان تا یک دهه قبل کمتر عادت به مصاحبه یا مقاله نویسی داشت و تنها در ضرورت های خاص دست به قلم می شد. او تنها اقتصاددانی به شمار می آمد که اساساً اهل پدیده یادداشت شفاهی هم نبود و ترجیح می داد یا سکوت کند یا اینکه خودش بنویسد. طی یک سال گذشته او در فضای تلگرام فعال شده و کانال پرمخاطبی برای خودش راه انداخته است. نظراتش در خصوص موضوعات مختلف را می نویسد و تقریباً از تمام رسانه های رسمی و غیررسمی کشور بی احتیاج شده است.
یادداشت های کوتاه تلگرامی او هم در تمام فضای مجازی می چرخد و اتفاقاً برخلاف چند دهه گذشته به اقتصاددانی تبدیل شده که به موضوعات مورد توجه برای مردم هم می پردازد و حتی گاهی مانند کلاس درس برای آن ها مفاهیم مالی را همه فهم می نماید. طبیبیان طی یک سال گذشته یادداشت های درخشانی در خصوص موضوع مالیات و قیمت دلار داشته است.
9. محمدحسین کریمی پور - باهوش
در اقتصاد ایران کمتر پیش آمده که تحلیلگر مالی باذکاوتی طلوع کند که هم از فضای کسب و کار اطلاعاتی داشته باشد و هم اینکه آنقدر اقتصاد بداند که بتواند برای دیگران بنویسد. محمدحسین کریمی پور یکی از همین استثناهاست. شغل اصلی کریمی پور کارآفرینی و تجارت است. چند سال قبل در اتاق بازرگانی هم فعال بود ولی به دلایل شخصی تصمیم گرفت از این نهاد خداحافظی کند.
حلقه ارتباطی او به افرادی مانند جلال پور رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران یا محمد نهاوندیان معاون مالی رئیس جمهور می رسد. در جامعه کارآفرینی فردی شناخته شده و صاحب اعتبار است. اما کریمی پور طی دو سال گذشته در فضای توئیتر و تلگرام به یک ستاره مالی تبدیل شده است. توئیت های کوتاه و زیرکانه می نویسد و در تلگرام هم گاهی مطالبی منتشر می نماید که مخاطبان وسیعی می یابد. قلم او با ذکاوت و سرشار از نشاط است. حتی وقتی از موضوعاتی سخت و رنج آور صحبت می نماید، باز هم سرزندگی در نوشته هایش موج می زند.
10. علی سالک نجاتی - خروس قندی
خروس قندی محصول خوراکی که در فرهنگ عامه کشور هم نفوذ و حضور دارد. حداقل چند دهه قبل واژه خروس قندی به صورت مکرر در ادبیات عمومی مردم استفاده می شد. اما خالق این محصول کیست؟ علی سالک نجاتی در دهه نهم زندگی اش به سر می برد. او مؤسس کارخانه آناتا در تبریز است که برند اصلی فراوری شکلات تلخ در کشور به شمار می آید. نجاتی کارش را از فراوری خروس قندی در تبریز شروع نموده بود.
در زیرزمین خانه اش و با یک دستگاه ساده این محصول را فراوری می کرد و حالا در محوطه اصلی کارخانه، دستگاه خروس قندی را داخل جعبه ای شیشه ای قرار داده که همه بدانند از کجا به کارخانه داری رسیده است. از او به عنوان پدر صنایع شیرینی و شکلات یاد می گردد. همچنان در سن 90 سالگی روزانه به کارخانه اش می رود و با نهایت دقت به تمام خطوط فراوری سر می زند. فرمول های فراوری شکلات در ایران محرمانه است و نجاتی هم با نهایت دقت سعی می نماید که رمز پیروزیتش به دست رقبا نیفتد.
منبع: برترین ها